«دراکولا»؛ از افسانه تا واقعیت / خون آشام های تاریخ را بشناسید!
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۵۰۹۳۰
خون آشام های واقعی چطورند و خون چه کسانی را می خورند؟ خونآشام 500 ساله من دراکولا هستم دراکوی قاتل نوه خونآشام دندان دراکولایی خونآشام هانور خون آشام های واقعی چطورند و خون چه کسانی را می خورند؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، در این گزارش به تعدادی از مشهورترین موارد پروندههای جنایی خونآشامها اشاره میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شانزدهم آگوست 2011 مرد جوانی اهل تگزاس که ادعا میکرد یک خونآشام 500 ساله است و از دنیای دیگری آمده دستگیر شد. «لیلمونرو بنزلی» پس از اینکه به اجبار وارد آپارتمان همسایهشان شد به سمت زن همسایه که در خانه تنها بود حملهور شده و گردن او را گاز گرفت.
زن پس از تقلای بسیار موفق شد از دست ینزلی گریخته و به بیرون از خانه فرار کند، او هرطوری که بود خودش را به اداره پلیس تگزاس رساند و از آنها کمک خواست. با راهنمایی این زن، مأموران به محل حادثه برگشتند و در آنجا بود که مرد جوان را دیدند که روی زمین پارکینگ خانه میخزید و صدای مار درمیآورد. وی به محض دیدن پلیس پا به فرار گذاشت اما خیلی زود دستگیر شد و زمانی که دستبند به دستان او میبستند فریاد میکشید: «من 500 سالم است و خونآشام هستم» بنزلی پس از دستگیری به زندان انداخته شد اما در زندان هم نگهبانها را تهدید میکرد که اگر به فکر جانشان هستند از او فاصله بگیرند.
من دراکولا هستمسال 2011 «کایوس دومیتوویویس» که به مدت هفت سالونیم به جرم حمله با شیوه خونآشامی در زندان ماساچوست حبس بود به انهام سه قتل دیگر گناهکار شناخته شد. سال 1999 کایوس که 20 سال بیشتر نداشت به همراه دوست 16 سالهاش به دختر نوجوانی حمله کردند و برای نوشیدن خون این دختر به او آسیب رساندند.
زخمی که روی بدن قربانی ایجاد شده بود 32 بخیه خورد و طولی نکشید که کایوس دستگیر شد. او و همدستش پس از دستگیری مدعی شدند که خونشام هستند و برای زندن ماندن مجبور به این کار شدهاند.
سال 2002، قاضی دادگاه آنها را به هفت سالونیم زندان محکوم کرد. پس از گذراندن دوران حبس طولی نکشید که کایوس بار دیگر دستگیر شد و این بار به اتهام قتل سه مرد در آگوست 2011 مجرم شناخته شده و به حبس ابد محکوم شد.
دراکوی قاتل25 نوامبر 1996 اجساد زن و شوهری به نامهای »نامی روتکوئین» و «ریجاد روندروف» توسط یکی از دخترهایشان به نام جنیفر پیدا شد. قاتل با وارد کردن چندین ضربه پیدرپی با یک دیلم، آنها را به قتل رسانده بود به طوری که در بدن هر دو مقتول شکستگیهای فجیعی دیده میشد. همچنین روی بدن ریچاد علامت داغ شده حرف «وی» دیده میشد.
دو مقتول دختر دیگری به نام هیتر داشتند که سرنخ قتل به این دختر باز میگشت. در تحقیقات پلیس معلوم شد که هیتر با پسری به نام رودریک فرل آشنا شده است. رودریک سردسته گروهی بود که ادعا میکردند خونآشام هستند. وقتی والدین هیتر از این موضوع مطلع شدند. به وی اجازه ملاقات با رودریک را ندادند و به همین دلیل پسر جوان به فکر کشتن پدر و مادر هیتر افتاد تا بتواند به صورت رسمی عضو گروه خونآشامها شود. رودریکفرل پس از دستگیری به دو فقره قتل اعتراف کرد. او در جلسه دادگاه اعلام کرد که هویت اصلی او رودریک فرل نیست. بلکه ویساگو نام دارد و یک خونآشام 500 ساله است. فرل سال 1998 به اتهام دو قتل گناهکار شناخته و به مرگ محکوم شد. او که در آن زمان 17 سال بیشتر نداشت جوانترین محکوم به مرگ در ایالت کنتاکی آمریکا بود و به همین دلیل حکم مرگ او به حبس ابد بدون بخشش تغییر یافت.
نوه خونآشام«جیمز ریوا» با 23 سال بیشتر نداشت که در سال 1980 به جرم قتل مادربزرگ ویلچرنشین خود درماساچوست دستگیر شد. او در ابتدا مادربزرگش را با ضربات چاقو زخمی کرد و سپس با شلیک چهار گلوله به قلب وی پیرزن بیچاره را به کام مرگ فرستاد.
ریوا برای اینکه ردی از خود باقی نگذارد پس از ارتکاب قتل، خانه مادربزرگش را به آتش کشید. اما طولی نکشید که توسط پلیس دستگیر شد او پس از دستگیری ادعای عجیبی میکرد. وی مدام میگفت که یک خونآشام 700 ساله است و برای اینکه تشنه خون بوده مادربزرگ خود را به قتل رساند. هرچند این ادعای ریوا را هیچکس باور نکرد اما مدتی از دستگیری وی نمیگذشت که او همه حرفهایی که زدن بود را تکذیب کرد و گفت که برای دفاع از خود مادربزرگش را به قتل رسانده است. ریوا این بار ادعا کرد که مادربزرگش یک خونآشام بوده و چون برای نوشیدن خون به او حمله کرده بود برای دفاع از جانش مجبور به ارتکاب قتل شده است. سال 1981 جیمز ریوا به جرم قتل درجه دو، به حبس ابد محکوم شد.
دندان دراکولاییصبح دوشنبه ساعت 5:45 دقیقه یازدهم ژوئن 2012 فرد ناشناسی با پلیس سندیگوی کالیفرنیا تماس گرفت و گزارش داد که توسط یک نفر که دندانهایی شبیه دراکولا داشته مورد حمله قرار گرفته است.
در بررسیها مشخص شد که قربانی، مرد بیخانمان 55 سالهای که به شدت زخمی شده و خونریزی شدیدی داشت. همچنین چشم چپ او به شدت متورم شده بود. مرد بی خانمان که نامی از او برده نشده است، به پلیس گفت در خیابان خوابیده بودم که ناگهان مورد حمله مرد ناشناسی قرار گرفتم. مرد ناشناس دو دندان نیش خود را که شبیه دندانهای دراکولا بود در بدن قربانیاش فرود بوده و او را گاز گرفته بود. همانطور که قربانیاش را زیر مشت ولگد گرفته بود به او میگفت که میخواهد وی را بکشد. خوشبختانه مرد کارتن خواب بعد از کشمکشهای بسیار از مرگ نجات یافت و باتحقیقات پلیس مرد مهاجم که نام او نیز فاش نشد به جرم حمله و اقدام به قتل دستگیر شد. با تحقیقات پلیس مرد ناآشناس با دو دندان نیش دراکولایی به جرم حمله و اقدام به قتل دستگیر شد.
خونآشام هانور«فریتس هرمان» از مشهورترین قاتلانی است که به نام خونآشام مشهور شد. او یکی از عجیبترین جنایتهای تاریخ را در آلمان مرتکب شد. فریتس از کودکی با خانواده عجیب و غریبش مشکل داشت. مهمترین مشکلش هم با مادرش بود که از آن دست آدمهایی بود که خودش هم نمیدانست دارد چه کار میکند.
یکی از عجیبترین کارهای مادرش این بود که در کودکی هروقت که فریتس میخواست با اسباببازی های پسرانه بازی کند پسر کوچولو را این کار منع میکرد و همیشه عروسک و اسباببازیهایی به او میداد که دخترها با آن بازی میکردند. فریتس بعدها گفت که این کار مادرش یکی از بدترین تأثیرهای روانی را روی او گذاشته است و باعث شده که او یک خونآشام بشود. که از اجتماع و خصوصاً از زن ها نفرت داشته باشد. داستان جنایتهای تبهکار المانی در هفدهم می 1924 هنگامی فاش شد که چند پسربچه کنار رودخانه لاینه - نزدیک قلعه هانور هابر نهایزن - در حال بازی بودند که ناگهان یک جمجمه انسان را پیدا کردند و جیغزنان به طرف خانههایشان دویدند و ماجرا را به خانوادههایشان اطلاع دادند.
طبیعی بود که خیلی زود ماجرای این جمجمهها در شهر پیچید و پلیس دست به کار شد. 12 روز بعد آب رودخانه جمجمه دیگری را به خشکی آورد، با پیدا شدن دو جمجمه دیگر در کنار همان رودخانه، کمکم این شهر تبدیل به یکی از نقاط ترسناک جهان شد. آزمایشهای انجم شده روی دو جمجمه او مشخص کرد که جمجمهها متعلق به افرادی 18 تا 20 ساله هستند و آخرین جمجمه یافت شده هم متعلق به پسر بچهای 12 ساله بود. مردم شهر به شدت ترسیده بودند و وحشتزده کوچکترین خبری مربوط به این جنایتها را دنبال می:ردند.
در همین زمان شایع شد که قاتل ابتدا خون قربانیان خود را میمکد و سپس جنازههای آنها را به جز سرشان میفروشد. به همین خاطر مردم به این قاتل ناشناس قلب «خونآشام هانور» دادند. با کشف این جمجمهها پلیس برای یافتن استخوانهای بیشتر تصمیم گرفت تا تمام گوشه و کنار رودخانه را بگردد و نتیجه این جستوجوها کشف 500 استخوان متعلق به 22 جسد بود. با ردزنیهای پلیس سرنخها به هرمان ختم شد و تا مدتها در جستوجوی پیدا کردن مدرکی هرچند ناچیز پلیس او را کاملاً زیرنظر گرفت. این مرد که پیش از این هم به اتهام کودکآزاری محکوم شده بود. سرانجام با سرنخهایی که پلیس به دست آورد بهعنوان مظنون اصلی دستگیر شده و در بازجوییها اعتراف کرد که او همان خونآشام هانور است.
منبع: خبر آنلاینمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: دراکولا خون آشام خون آشام 500 ساله پس از دستگیری خون آشام ها یک خون آشام دستگیر شد محکوم شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۵۰۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عوارض اختلال افسردگی مزمن چیست؟/ راهکارهای درمان را بشناسید
متخصص اعصاب و روان با تاکید به عوارض اختلال افسردگی گفت: توجه نکردن به این بیماری باعث مزمن شدن بیماری افسردگی شده و کنترل آن نیز دشوارتر می شود، هر چقدر شدت بیماری بیشتر شود، عملکرد فرد در روابط بین فردی، شغل و فعالیتهای روزمره بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد و فرد باید برای درمان اقدام کند.
ویکتوریا عمرانی فرد در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با اشاره به بروز اختلال افسردگی در برخی افراد اظهار کرد: فردی که خلق گرفته دارد، علاقهها و لذتهای قبلی را از دست داده و همراه آن تعدادی از علائم مانند کاهش انرژی، تغییراتی در خواب، اشتها، تغییراتی در انگیزه، احساس گناه و کاهش تمرکز را داشته باشد و اگر این علائم در بیشتر ساعتهای روز و حداقل دو هفته تداوم پیدا کند، فرد به اختلال افسردگی مبتلا شده است.
وی با بیان اینکه افسردگی میتواند سرچشمه بسیاری از مشکلات برای بیمار شود، افزود: بیخوابی مداوم فرد افسرده بر ایمنی بدن تأثیر میگذارد یا الگوی تغذیهای فرد را تغییر داده و روابط بین فردی بیمار مبتلا به افسردگی در خانواده و بین همکاران دچار مشکل میشود.
متخصص اعصاب و روان تصریح کرد: این حس ناخوشایند افسردگی باعث بروز تغییراتی در رفتار فرد مبتلا شده و این اتفاق باعث میشود که اطرافیان او هم از این موضوع دچار آسیب شوند، اگر این علائم ماندگار باشد و باعث شود که فرد کارهای روزمره خود را انجام ندهد و حوصله انجام هیچ کاری و رفتن به محیطهای شاد و شلوغ را نداشته باشد، باید به فکر درمان بود.
وی در خصوص شیوع این بیماری در سنین متفاوت اظهار کرد: احتمال بروز بیماری افسردگی در تمام سنین وجود دارد و درمان آن متفاوت بوده و تشخیص این بیماری در سنین زیر دبستان مشکل بوده و از نظر مشاهده رفتار فرد بیمار به ابزارهای ویژه نیاز دارد، اگر فردی در سنین جوانی افسردگی داشته باشد، احتمال بروز این بیماری در دوران سالمندی هم وجود دارد، علاوه بر این برخی افراد بدون سابقه قبلی به دلایلی ممکن است در دوره سالمندی به افسردگی مبتلا شوند.
عامل بروز بیماری افسردگی چند فاکتوری استعمرانی فرد در مورد علل بروز بیماری افسردگی خاطرنشان کرد: مانند همه اختلالات روانپزشکی عامل بروز بیماری افسردگی هم چند فاکتوری است، عوامل ژنتیکی، زمانی که سیستم عصبی در دوران جنینی شکل میگیرد و اتفاقهایی که برای مادر رخ میدهد، در بروز بیماری افسردگی فرزند بیتأثیر نیست، همچنین تغییرات مواد درون بدن، عوامل روانی و اجتماعی مانند استرسها، وقایع ناراحتکننده در خانواده و محیط کار مجموعهای از عواملی است که باعث میشود، فردی مبتلا به این بیماری شده و اختلال افسردگی در او شدت پیدا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان عنوان کرد: لازم است بدانیم توجه نکردن به افسردگی باعث مزمن شدن این بیماری شده و کنترل آن هم مشکلتر میشود و هر چقدر شدت بیماری بیشتر شود، عملکرد فرد بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرد و این عملکرد میتواند در روابط بین فردی، شغل، فعالیتهای روزمره و در مراقبت فرد از خود اتفاق بیفتد.
وی تاکید کرد: علائمی مانند کمخوابی، مشکل در تمرکز، پراشتهایی یا کم اشتهایی هر کدام عوارضی را برای فرد افسرده به همراه دارد و در اختلال افسردگیهای شدیدتر هم فکر کردن به مرگ از جمله عوارض ناگواری است که احتمال دارد برای فرد افسرده رخ دهد و خانواده را درگیر کند.
متخصص روانپزشکی با بیان اینکه توصیههای اطرافیان برای مبارزه با این بیماری به فرد مبتلا کمککننده است، گفت: توصیهها نباید جنبه دستوری داشته باشد و اعضای خانواده باید سرزنش کردن بیمار را کنار بگذارند، شرایط و محیط پرتنش را برای بیمار تعدیل کنند تا او بتواند از نظر رفتاری تا اندازهای فعال شود و احساس مفید بودن کرده و حس بی ارزش بودن نکند.
کد خبر 749247